چشم به راه رئیس جمهوری با حلقه ی زیتون
فکر می کنم از بین تمام مسائلی که این روزها ورد زبان همه است مسئله ی که بیشتر از همه ارزش فکر کردن و وقت گذاشتن وحتی نگران شدن را دارد مسئله ی امدن یا نیامدن خاتمی است. هر چند برای مایی که در کردستان زندگی می کنیم و مهر تبعیض را همیشه بر پیشانی استان خویش داشته ایم ، و در تقسیم تمام امکانات و برنامه ها و تامین بودجه ها فراموش شده و در محرومیت ها و از قلم افتادن ها حرف اول را زده ایم و به تبع همین امر در امارهای شرکت در انتخابات بی تفاوتی خود را نسبت به گردش قدرت نشان داده یم . چرا که واضح و مبرهن است که هیچ دستی سایه اش هم بر سر استان ما نمی افتد .
اما اینبار قضیه با همیشه فرق می کند . هر چند خاتمی با تمام سید خندان بودنش ، با تمام مظهر صلح و اشتی بودنش ، با تمام فرزانگی اش ، با تمام صبوری اش ، با تمام مهرورزی و دشمن خو ستیزی اش ، همه ی حداکثر هایی نیست که ما از یک رئیس جمهور می خواهیم ، اما تنها رئیس جمهوری است که در دوران پس از انقلاب فاکتورهای رئیس جمهور بودن را به حداکثر رساند و این مسئله وفتی از همیشه بیشتر به چشم امد که حداقل ها را در بدترین شکل خود تجربه کردیم .
رئیس جمهوری که نه تنها ما را مضحکه ی دنیا نکرد، که سال 2001 را به نام خود در اورد و احساس غرور ایرانی بودن را بعد از سالها در زیرپوست ما به جریان انداخت . رئیس جمهوری که هر چند مورد بی مهری قرار گرفت باز هم مهر ورزید و هر چند با خشم نشانه رفت ، لبخند زد . هر چند مطمئنا موانع زیادی بر سر راه وجود دارد که خاتمی را در مقابل 20 میلیون دستی که حمایتش کردند و حالا مطمئنا بیشتر هم شده ( چرا که قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار اید) سکوت کرده و تردید دارد ، اما برای ما سخت نیست که ابرو و حیثت و سرمایه و امید خود را برای کسی بگذاریم که ابروی مملکت مان را بخرد ، که اگر حتی کشور را به شرایط چهار سال پیشش برگرداند کار بزرگی کرده ، که همیشه مورد نقد بوده ، چرا که خود انتقاد کردن را به ما اموخته است که در سایه ی وجودش احساس کردیم می توانیم بدون هر ایت الله و جناب و رئیس و اقایی ، بگوییم خاتمی دروغ گفت ، خاتمی کوتاهی کرد ، خاتمی...
رئیس جمهوری که اگر یک دلیل داشته باشیم که نیاید هزار دلیل داریم که بیاید ، که هزاران نفر چشم به امدنش دوخته اند ، که بیاید و دوباره پیام صلح باشیم، دوباره شعارمان زنده باد باشد ، دوباره نرخ تورم 11 درصدی شود ، دوباره از رئیس جمهور گله کنیم ، دعوایش کنیم اما ته دلمان دوستش داشته باشیم ، دوباره روزنامه ها از سر و کول هم بالا روند ، دوباره کتاب بی مجوز جاپ شود ، دوباره مانتوهای توقیفی مان را بپوشیم، دوباره مرد ها یک زن داشته باشند ، دوباره اگر ازادی نداریم دلمان خوش باشد که به دنبال ازادی می دویم نه به دنبال برق و گاز و نان . بنزین و ...
امضای طومار دعوت از خاتمی
